کد مطلب:187870 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

پیرزنی، جوان شد
حبابه والبیه یكی از زن های مؤمنه ای بود، كه در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله همیشه به حضور آن حضرت شرفیاب می شد و كسب فیض می نمود.

همچنین در زمان امام محمد باقر علیه السلام نیز چند مرتبه به محضر مبارك آن حضرت شرفیاب گردیده است.

این زن مؤمنه، روزی پس از گذشت مدت ها، خدمت امام باقر علیه السلام وارد شد، حضرت به او فرمود: ای حبابه! مدتی است كه نزد ما نیامده ای؟

حبابه اظهار داشت: ای سرورم! كهولت سن و ضعف جسم و سفیدی موی سرم و نیز غم و اندوهی كه دارم، مرا از زیارت شما باز داشته است.

حضرت به حبابه فرمود: جلو بیا.

وقتی حبابه نزدیك امام محمد باقر علیه السلام قرار گرفت، حضرت دست مبارك خود را روی سر حبابه نهاد [1] و دعائی را زمزمه نمود، كه ناگاه گیسوان حبابه سیاه و چهره اش شاداب و جوان گشت.

حبابه، تبسمی كرد و خوشحال شد و حضرت نیز شادمان گردید.

پس از آن، حبابه از حضرت سؤال كرد و گفت: ای مولای من! پیش از آن كه این عالم آفریده شود، شما - اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم - در چه حالتی و در كجا بودید؟

حضرت باقرالعلوم علیه السلام فرمود: ما نوری بودیم، كه هر لحظه تسبیح و تقدیس خداوند سبحان را می گفتیم.

و ملائكه الهی نیز چگونگی تسبیح و تقدیس را از ما آموختند؛ و چون حضرت آدم علیه السلام آفریده شد، خداوند متعال نور ما را در صلب او قرار داد. [2] .


[1] در متن عبارت وارد نشده است كه حضرت با چه كيفيتي دست روي سر آن پيرزن نهاد؛ ولي مسلم است كه پارچه اي مانند چادر يا روسري و چارقد روي سرش بوده است و حضرت دست خود را روي آن پارچه نهاد.

[2] بحارالا نوار: ج 46، ص 284، ح 87

حبابه والبيه پس از اين جريان تا زمان امام رضا عليه السلام عمر كرد و به محضر مبارك يكايك امامان معصوم عليهم السلام شرفياب گشت.